پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد

یه کیبورد مامان گیرم اومده اووووووووووووووووووم (ماچ)
فقط مشکلم ناخن سبابه دست راستم بود که چند روز پیش از ته چیدمش. وقتی به ناخنم که افتاده بود رو زمین نگاه می کردم یادم افتاده بود به نعش اون بزرگوار بر چوبه ی دار.
چون خیلی دوسش دارم عکسش رو میذارم ببینید (جسارتاً با چشمان درویش لطفاً):

معرکه گیری در ایام پیری هم چه حالی میده.

2 پاسخ to “پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد”

  1. آ محد بابا Says:

    این کارات منو یاد فیلم فورست گامپ میندازه. یادته منو تو و مهدی باهم دیدیمش تو خوابگاه. اتفاقا منم خیلی وقته دوست دارم یکیشو داشته باشم اما اگه این امریکا بذاره. گاهی وقتا هم میگم خوبه روی یه بالش تمرین کنم مثل آ حمید. هرچند فکر نکنم بیشتراز اون پیشرفت کنم.

  2. آمحدبابا Says:

    راستی فا دیز و سل بمل تو کارات باشه بد نیست.

بیان دیدگاه